وقتی که خسته ام...که خراب است حال من وقتی که سنگ خورده فراوان به بال منوقتی به هرطرف بروم تیر می خورم... بن بست مطلق است جنوب و شمال منسوی تو می دوم که فقط در کنار تو... آرام می شود دل پر قیل و قال منآن صحن با صفای تو با آن ضریح سبز یعنی جواب هر چه که باشد سوال مندستم همیشه زود به دست تو میرسد عبدالعظیم! سید ِ والا خصالِ منوقتی برای شعر به تو فکر می کنم ناگاه می رسند غزل های کال منیا سید الکریم...دلم در هوای توست سلطان ری! دلت نشود بی خیال من...