تقویم تاریخ : فرار شاه

هیجانی تازه، زیر پوست شهر می دودشور حادثه ای بزرگ، چشم های خواب آلود شهر را به بیداری و هوشیاری فرا می خوانددستی طلسم خواب را شکسته استجادوی سیاه، از هوای شهر رخت بربسته استکدام معجزه، غبار رخوتی دو هزار و پانصد ساله را، از گرده این شهر پیر تکانده؟ به سر انگشت اشاره کدام سپیده، شب های بی ستاره گی، پاورچین پاورچین، از آسمان تیرهو تار گریخته است؟هیجانی تازه در رگه های شهر می جوشد؛ پنجره ها را باز کنید! بی شک آن سویِ پنجره ها، بهار امتداد دارد.